واکنش عجیب استان هشت به اسطورگی

نه، این پایان یک داستان احترام آمیز نبود

واکنش عجیب استان هشت به اسطورگی

فرزاد حسینخانی و حمزه مظفری آیا بازیکنان یکی دو روزه‌ای بودند که حالا یکی در سکوتش هزاران حرف نگفته بزند و دیگری هم به فضای مجازی پناه ببرد؟!

به گزارش کرمان ساکر، همین اول برویم سراغ اصل مطلب. برداشت احترام در صورتی که قبلا آن را نکاشته باشیم، بی معنی و البته کمی خودخواهانه است. خیلی ساده است که باید به افرادی که سال‌ها فقط برای ما زحمت و قد کشیده‌اند، بی احترامی نکنیم چون در واقع احترام خودمان را زیر سوال می‌بریم. قطعا کنکاش بیشتر در مورد احترام نیاز به نظر کارشناسان و اهل فن جامعه شناسی دارد اما در کل حفظ احترام چندان هم پیچیده نیست. در فوتبال هم بازیکنانی هستند که باید بدانیم چقدر بعد از حضور چندین ساله نسبت به یک تیم عِرق پیدا می‌کنند و یک رابطه عمیق حتی گاهی باعث می‌شود آن‌ها جزو وفادارترین‌ها لقب بگیرند و حفظ احترامشان هم که واجب است.

شکل طبیعی و حرفه‌ای فوتبال به هر بازیکنی اجازه می‌دهد هر موقع که میل به جدایی داشت، راهش را کج کند و برود. اما بازیکنانی هستند که اگر دوران حضورشان از انگشتان یک دست بیشتر شد، دیگر آجری از خانه یک تیم می‌شوند که دوست ندارند زیر بار مشکلات جا خالی کنند و مشکلی برای صاحب خانه به وجود بیاورند؛ این نوع از بازیکن که قطعا صداقت هم حاوی رفتارش بوده، لایق احترام است. اما بازیکنی که یکی از آجرهای زیرین یک خانه باشد، اصلا نباید در قبالش ریسک کرد و او را از دیوار بیرون آورد. آن‌ها بیشتر فشار را تحمل کرده‌اند تا آجرهای این خانه بالا رفته است؛ در واقع بنای خانه با مقاومت آن‌ها گذاشته شده و حق دارند حتی در مقابل آجرهای بالاتر هم نظر بدهند. به هر حال با تمام روزهای خوب و بدی که این خانه قد کشید، آن‌ها بوده‌اند و تجربه گران‌بهایی هم کسب کرده‌اند.

در فوتبال به این دست از بازیکنان اسطوره می‌گویند که البته معمولا زیاد نیستند. اما اگر دارید، پس بد سلیقگی نکنید و یک جنگ راه نیاندازید. این دست از بازیکنان بدون هیچ مقدمه و شرطی مهمترین افراد یک تیم هستند که اگر بی احترامی ببینند، شاید تلافی نکنند اما در واقع این احترام از دست رفته‌ی خودِ یک تیم است که حتی روزی فلان بازیکن می‌آید و می‌گوید مس و گل گهر با اسطوره‌هایشان چه رفتاری داشتند که حالا می‌خواهند با ما داشته باشند!

فرزاد حسینخانی و حمزه مظفری وفاداترین‌ها بوده‌اند که قطعا زمانی مثل چند بازیکن دیگر می‌توانستند به پیشنهادها فکر کنند و حتی جدا شوند اما حالا که مانده‌اند و لقب وفاداری گرفته‌اند، چرا نباید با رفتاری مسالمت آمیز از روز پایانی آن‌ها قابی ثبت کرد و به دیوار باشگاه میخ کرد. این کمترین کاری است که قطعا هر دو بازیکن که نه، هر دو اسطوره توقع دارند به صورت نمادین و دور یک ورزشگاه باشکوه انجام شود و دلخوری به جا نماند. اما این روزها دقیقا خلاف موضوع رخ داده و ظاهرا خبری از تقدیر و حفظ احترام در پایان شاهنامه اسطورگی‌های کرمان نیست.

قرار بود فرزاد حسینخانی سرمربی مس باشد و اگر باشگاه مس بتواند احمد زنده روح را از تبریز به کرمان بازگرداند، حسینخانی از فوتبال خداحافظی می‌کند چون خیالش از بابت سپردن فضای تحت اختیار همیشگی‌اش به یک بازیکن دیگر راحت می‌شد؛ در غیر اینصورت حسینخانی هم بازیکن بود و هم سرمربی و باید حواسش را نه فقط به زمین، بلکه به نیمکت هم معطوف می‌کرد. البته که قرار بود یک مربی خارجی روی نیمکت باشد تا حسینخانی کمتر دغدغه داشته باشد اما اختیار تام فنی با او می‌شد. همه چیز فراهم بود تا اینکه تغییر در شرکت مس به باشگاه هم رسید و در چنین شرایطی روی تمام قول و قرارها علامت سوال می‌رفت. باشگاه مس رفته رفته علامت سوال‌ها را برداشت و مجتبی حسینی یک سال بعد از اتفاقات عجیبی که خیلی‌ها می‌گفتند کار حسینخانی بوده، دوباره به مس بازگشت. حسینی نمی‌خواست حسینخانی اطراف تیمش باشد؛ نه بازیکن نه مربی. این را باشگاه مس به حسینخانی و هم رسانه‌ها اعلام کرد.

چه کسی نمی‌داند که حسینخانی دوست داشت سرمربی مس باشد. او شاید فصل گذشته چندان میلی به نفر اول بودن نداشت، خودش هم می‌دانست که زود است اما حقیقت این است که 10 بازی سرمربی بودن حسابی به دهان حسینخانی مزه کرد و او راضی بود که بلافاصله با پایان دوران بازی خود در مس می‌ماند و یک چالش بزرگ و دشوار را پیش رو می‌دید. اما داستان نفر اول بودن به محض خداحافظی از مستطیل سبز آنطور که حسینخانی می‌خواست پیش نرفت. خیلی‌ها می‌گفتند هنوز زود بوده و بهتر که حسینخانی رفت؛ برخی دیگر هم آتش به زیر دیگ تغییر سرمربی انداختند تا شاید بیشتر بجوشد. پیشنهاد نیمکت مس نوین هم در لابلای انتقال پیام باشگاه مس به حسینخانی رسید اما این پیشنهاد نه رد شد و نه پذیرفته شد. می‌گویند باشگاه مس هم زیاد به دریافت پاسخ از حسینخانی صبر نکرد و مس نوین هم به ترکزاده رسید. این را البته باید گفت که باشگاه مس حق داشت تصمیم دیگری بگیرد. همانگونه که 5 سال قبل وینکو بگوویچ رفت و اکبر میثاقیان آمد؛ بحث نیمکت شوخی بردار نیست و کم تجربگی‌ روی نیمکت کل تیم را اذیت می‌کند.

این روزها تصویر حسینخانی با حضورش در کلاس‌های مربیگری دیده می‌شود و بازیکن همیشگی مس به نظر می‌رسد خود را در حیطه مربیگری حفظ خواهد کرد. پایان دوران بازیگری تا به اینجا در مورد او جالب جلوه نمی‌کند و فعلا هم شنیده نمی‌شود باشگاه مس برنامه‌ای برای تقدیر از جنگجویی‌های همیشگی کاپیتانش داشته باشد. این اصلا نه برای مس خوب است نه برای حسینخانی؛ البته بیشتر برای مس که در چنین شرایطی بیشتر زیر سوال می‌رود که چرا رفتار پایانی‌ با اسطوره‌اش را با احترام تنظیم نکرده و چه بهتر که این کار انجام شود. هزینه‌ای هم ندارد؛ به خود احترام گذاشتن است...

و اما حمزه مظفری؛ کاپیتانی که به جام قهرمانی لیگ یک بوسه زد و تمام بار و فشار لیگ برتری نشدن گل گهر از رویش برداشته شد اما همین که صحبت از لیگ برتر به میان آمد، انگار حسرت بعد از بوسه هم قرار است همراهش باشد. استوری‌های تند کاپیتان گل گهر این روزها کاملا علیه تیم وینکو و کسانی که اطراف باشگاه گل گهر هستند منتشر می‌شود و مظفری بر خلاف حسینخانی، اصلا ذره‌ای از دلخوری‌هایش را در دل نگه نمی‌دارد. این استوری‌ها در جریان قهرمانی لیگ یک هم چندین باری در جریان فعالیت‌های مجازی مظفری قرار داشت؛ درست زمانی که گل گهر در هفته‌های پایانی نیم فصل صدر جدول را از دست داده بود. مظفری نیمکت نشین تیم وینکو بود و گفته می‌شد او استوری‌های تندش را علیه وینکو منتشر می‌کند. استوری‌هایی که نمی‌توان از آن‌ها به راحتی عبور کرد و کمی شفاف سازی مظفری می‌توانست حاشیه‌های عجیبی برای گل گهر به وجود بیاورد اما او به تهدید اکتفا کرد. حالا هم استوری‌های مظفری تکرار می‌شود، این بار با لحنی تندتر که کاش می‌دانستیم دقیقا چه چیزی باعث این حملات شده اما او فعلا به پیشنهاد جدی مصاحبه پاسخ منفی می‌دهد. نمی‌دانیم؛ اوج بی اعتمادی و نیش و کنایه از استوری‌های مظفری قابل درک است و شاید خودش هم واقعا نمی‌داند چگونه اعتماد کرده که حالا کسی حاضر نیست آخرین کف‌ها را برایش در پایان دوران بازیگری بزند.

شایعه کوچکی دهان به دهان چرخید و گفتیم شاید خبری شده و گل گهر دوست ندارد استوری‌های مظفری را ببیند و می‌خواهد از او دلجویی و تقدیر کند اما باشگاه گل گهر قاطعانه آن را در حد شایعه باقی گذاشت! می‌گویند بهتر است مظفری کمی سعه صدر داشته باشد و قبل از شروع لیگ برای تیمش حاشیه درست نکند اما پسر خجالتی سیرجانی‌ها ظاهرا خیلی دلش گرفته...

با این حال شکل جدایی مظفری هم کمتر از حسینخانی نبوده و اتفاقا تا حدودی شباهت دارد. هر دو بدون بازی خداحافظی و حتی بدون حضور در کادرفنی از مس و گل گهر کنار گذاشته شده‌اند و استان کرمان در یک بازه زمانی دو اسطوره‌اش را به شکل عجیب و غیر منصفانه‌ای بدرقه کرده است. حفظ احترام حسینخانی و مظفری بدون تقدیر بی احترامی است. حسینخانی پیراهنی جز مس را به تن نکرد و شناسنامه مس با خط او نوشته شده؛ گل گهر هم قبلا نشان داده پرستیژ کار برایش مهم است اما مشخص نیست آیا باشگاه گل گهر رابطه‌اش را با مظفری مسالمت آمیز می‌کند یا نه. همچنین مس که شاید حسینخانی روزی بتواند با پشتوانه تجربه بیشتر به نیمکتش برگردد و در حقیقت حسینخانی یک کوپن از مس طلبکار است اما بهتر است که پل‌های بعد از پایان دوران بازی، پایه‌اش بر روی احترام دو طرف باشد. این دست از بازیکنان تکرار شدنی نیستند.

میلاد بحرینی

نظرات

  • هاشمی
    1564484074

    سلام وقتی منصفانه قلم میزنید بیشتر از همیشه شایسته احترامید. ممنون بابت این مطلب

نظر دهید