موضع تند نیکنفس علیه وضعیت باشگاه مس
مدیرعامل سابق و خوشنام باشگاه مس کرمان که بعد از ثبت دوران طلایی با مس دیگر حاضر به بازگشت به این باشگاه نشد، صحبتهای تند و مشخصا واقع بینانهای را علیه شرایط حاکم در باشگاه مس انجام داده است.
موضع تند نیکنفس علیه وضعیت باشگاه مس
مدیرعامل سابق و خوشنام باشگاه مس کرمان که بعد از ثبت دوران طلایی با مس دیگر حاضر به بازگشت به این باشگاه نشد، صحبتهای تند و مشخصا واقع بینانهای را علیه شرایط حاکم در باشگاه مس انجام داده است.
به گزارش کرمان ساکر، مدیرعامل جدید باشگاه مس کرمان با حرکتی بی سابقه و با رأی گیری و معرفی سه گزینه به شرکت مس ظاهرا قرار است معرفی شود و این مسئلهای نیست که برای بسیاری از کسانی که خارج از سالن رأی گیری بودهاند قابل هضم باشد و این شکل از انتخاب و معرفی مدیرعامل باشگاه مس که به زعم بسیاری از کارشناسان باید با انتصاب از سوی شرکت مس صورت گیرد، اصلا قابل قبول نیست. حمید نیکنفس که چهرهای ماندگار در ورزش مس و مدیریت باشگاه مس کرمان است و کمتر کسی نسبت به دوران حضورش انتقاد دارد، صحبتهای مهم و تندی را در گفتگو با خبرنگار تابناک کرمان نسبت به شرایط باشگاه مس و ناکامیهای متوالی تیم فوتبال مس بیان کرده است.
آقای نیک نفس نظر شما در خصوص برگزاری جلسه اخیر برخی از اهالی ورزش استان که فرایند آن انتخاب گزینهای برای مدیرعاملی باشگاه مس کرمان بود، چیست؟ تاکنون سابقه نداشته در کرمان و برای انتخاب مدیر عامل یک باشگاه این چنین انتخاباتی انجام گیرد. آیا این نوع تحرکات موجب از دست رفتن استقلال باشگاه نخواهد شد؟
شما در ایران و خارج از کشور کمتر جایی را سراغ دارید که برای انتخاب مدیرعامل یک باشگاه از چنین روشی استفاده کنند. احترام به نظرمردم، هوادار و افکارعمومی نوعی ارزش است، اما بدون شک رأی قسمتی از اهالی ورزش و تعدادی حدود صد تا صد و پنجاه نفر نمیتواند نماینده تمام صداها، اقشار و علاقمندان و به خصوص کارشناسان و خبرههای فوتبال و ورزش باشد. وقتی این اتفاق صورت گرفت، گرایش افکار به سمت و سوی مهندسی شدن این انتخابات میرود. و این ذهنیت را ایجاد میکند که در نهایت هم نام فردی از صندوق و از بین آرا خارج خواهد شد که نظر یک گروه خاص یا یک جریان سیاسی و یا یک گروه مدیریتی باشد. در مجموع برگزاری این انتخابات اتفاق خوبی نبود، دوستانی که کاندیدا شدهاند یقیناً در خودشان تواناییهایی دیدهاند، اما آیا بیرون از این مجموعه افراد و اشخاصی نیستند که در این انتخابات حضور ندارند یا اصولاً چنین روشی را برای انتخاب شدن قبول ندارند آیا همه این دوستان در تیمهای سابقشان عملکرد موفقی داشتهاند؟ آیا این رفتن و برگشت ها به این شکل می تواند به باشگاه کمک کند؟ من تردید دارم.
شما اعتقاد دارید باید برای انتخاب مدیر عامل به کارنامه آن ها هم توجه کرد!
کارنامه و عملکرد مدیریتی بخش مهمی از میزان توانمندی افراد را نشان میدهد. البته همه این دوستان در فوتبال بودهاند، اما این ملاک برای انتخاب افرادی که کاندیدای مدیرعاملی باشگاه شدهاند چیست؟ اگر هدف رفتن به لیگ برتر است آیا این اشخاص پیش از این توانستهاند در تیمهایی که خودشان مسئولیت داشتهاند عملکرد موفقیت آمیزی داشته باشند؟ اگر این افراد نتیجه نگیرند آنها را خراب نمیکنیم و کنارشان نمیگذاریم؟ قطعاً به آسانی حذفشان میکنیم ، پس چرا این دوستان را دوباره ناخواسته وارد این بازی میکنیم ؟ تا دوباره از روی سکوها حیا کن و رها را ببینند و بشنوند؟ به بعضی از این دوستان میگویم که اشتباه کردهاند، من دوازده سال پیش مسئولیت این باشگاه را بر عهده داشتم، فوتبال در این 12 سال خیلی فرق کرده است، من نمیتوانم ادعا کنم که همان آدم 12 سال پیش هستم و میتوانم تیم را به لیگ برتر بیاورم ، باید فکری برای این مجموعه کرد. اگرچه آدم بزرگی هم نمانده تا بگویم به واسطه تواناییهای مدیریتیاش میتواند مسائل را حل می کند، چون که نخواسته ایم آدمهای بزرگی را پرورش دهیم.
به نظر شما نوع رفتار شرکت مس در قبال این اتفاقات چیست؟ قطعاً اگر شرکت مس با درایت به این اتفاقات ورود نکند، میتوان شاهد رخ داد اتفاقات بدتری هم برای باشگاه در فصل پیش رو بود.
با توجه به شناختی که از روحیات آقای سعد محمدی مدیرعامل جدید شرکت ملی صنایع مس ایران دارم، میدانم که ایشان مدیر توانمندی است و از ورزش هم شناخت خوبی دارد. او سالهای گذشته سابقه مدیریت شرکت مس را داشته و در زمان مدیرعاملی وی دو تیم مس سرچشمه و کرمان در لیگ برتر فوتبال حضور داشتند، من تصور میکنم تصمیم ایشان برای باشگاه تصمیمی عاقلانه باشد. البته نمیتوان منکر برخی فشارهای سیاسی هم شد، تا شرکت مس هرچه سریعتر مدیرعاملی بومی را انتخاب کنند، اما نوع این انتخاب مهم است و نباید به هر قیمتی انجام شود تا دوباره مثل سال قبل افسوس بخوریم و بگوییم هر سال دریغ از پارسال!
باشگاه مس در سالهای اخیر رکورد دار تغییرات در بین باشگاههای ایران بوده است، از نظر بسیاری نبود یک ثبات و آرامش نسبی در حوزه مدیریت مشکل اصلی این باشگاه است.
متأسفانه ما آدمهایی را با سلام و صلوات آوردهایم، اما بعد از مدت کوتاهی با سرافکندگی و بیاحترامی آنها را کنار میگذاریم. شما همین اتفاقات ماههای اخیر باشگاه را مرور کنید، سه مدیر آمده و رفته، آقای محمد کهندل که بازیکن تیم مس بوده است، حالا نفرات دیگری مثل آقای کافی، قرایی و ابراهیمی هم جای خود، به هر حال اگر افردی مثل محمد کهندل ها توانا نبودهاند، پس چرا ایشان را آوردهایم؟ اگر توانا بودهاند ظرف دو ماه چه نتیجهای بایستی میگرفت که اینگونه با او رفتار کردیم؟ آیا این بازی کردن با آبروی یک فرد نیست؟ کسانی که بیرون از استان به ما نگاه میکنند چه تصوری از ما دارند؟ اتفاقات باشگاه مس اخیرا مایه مضحکه و شوخی بعضی برنامههای تلویزیونی و مطبوعاتی شده است! عمده سوژههای طنز فوتبال یک همین اتفاقات کرمان بود. به نظر من تمامی این اتفاقات مربوط به انتخابی بود که از بالا صورت گرفت، مگر میشود یک فرد روحانی که انسان خوب و وارستهای هم بودند اما شناختشان بیشتر در حوزه مسائل دینی و فرهنگی است برای ورزش مس تصمیم گیری کند؟
ارزیابی شما از وضعیت باشگاه در سال های اخیر چگونه است؟
باشگاه مس در ادوار گذشته به واسطه خوش حسابی، تیم های مدیریتی و هیأت مدیره قوی و دلسوز خصوصاً در لیگ برتر یکی از باشگاههای مطرح فوتبال بود، فعالیت در این باشگاه آرزویی برای مربیان و فوتبالیستها بود، اما اکنون چه اتفاقی افتاده است که عکس این وضعیت رخ داده است؟ همه میخواهند از این باشگاه فرار کنند و یا اینکه افرادی با حضور در این باشگاه به دنبال رسیدن به منافع و مطامع شخصیشان هستند! پای دلالها به باشگاه باز میشود، در باشگاهی که نام فرهنگی ورزشی را یدک میکشد جنجال و دعوا میشود، هیأت مدیره و مدیرعامل بر سرکوچکترین مواردی با یکدیگر سازگاری ندارند، همه پشت هم حرف میزنند، هوادار جای خودش نیست، فوتبالیست اندازه خودش را نمیداند، مربی جایگاه خودش را نمیداند، خب با این شرایط مگر میتوان به لیگ برتر هم صعود کرد؟ امیدوارم آقای سعد محمدی با درایتی که دارند مسائل و اتفاقات باشگاه را رصد کنند و انتخاب مناسبی را برای مدیرعاملی باشگاه داشته باشند، در غیر این صورت راهی که ما میرویم به ترکستان است!
به عقیده شما چه کار باید کرد؟
بیپرده میگویم، باشگاه مس کاملاً رها شده است. باشگاه جولانگاه تاخت و تاز سیاسیون شده است، اینکه هر فردی دنبال آن است تا تحت هر شرایطی نفر مدنظر و نزدیک خودش را به باشگاه بیاورد، اصلاً اتفاق خوبی نیست. ظرف چندسال اخیر هم مدیران ارشد شرکت مس هیچ نیتی برای آنکه این تیم در قالب یک برنامهریزی بتواند بار دیگر به لیگ برتر فوتبال باز گردد، نداشتهاند. دوستان برای رفع تکلیف آمدهاند و پول دادهاند، خب مگر این پول بیتالمال نیست؟ چرا دور ریخته شود؟ مگر دست و پای کارگران مس در معدن ذوب و تغلیظ نمیسوزد؟ این پولها به سادگی به دست نمیآید. اکثر مدیران مس فقط به دنبال آن بودند تا منتقدین خود را ساکت کنند که مثلاً ما این پول را صرف فوتبال و باشگاه کردهایم؛ اما این توانایی و همکاری در درون استان وجود ندارد، این توانایی در باشگاه، در تربیتبدنی و در هیأت فوتبال و جامعه کرمان نیست. در واقع شرکت مس توپ را درون زمین مردم کرمان انداخته است، یعنی مدیریتهای کلان مس در پنج و شش سال گذشته اصلاً برایشان مهم نبوده تا این تیم راهی لیگ برتر شود ، در واقع من فکر میکنم آنها خوشحالتر هم بودند که تیم مس به لیگ برتر صعود نکند، همینگونه که تیم مس سرچشمه را به راحتی منحل کردند و امتیازش را به پدیده دادند. آقایان باید بدانند تیم مس کرمان نماینده فرهنگی، اجتماعی و سیاسی استان کرمان است، این تیم در سطح کشور برندی معتبر برای شرکت مس و جامعه ورزشی، فرهنگی، اقتصادی حتی سیاسی استان بود. تیمی که در لیگ قهرمانان آسیا شرکت کرد و نتایج خوبی هم گرفت توانست شرکت مس را فراتر از مرزهای استان و ایران معرفی کند. همه اینها نشان دهنده اهمیت فوتبال است، فوتبال دیگر یک سرگرمی و بازی نیست، یک حرفه و صنعت است، ما تا کی باید به یک عده بازیکن بیکیفیت و پا به سن گذاشته ده برابر ارزششان پول بدهیم؟ تا جیب یک عده دلال پر شود؟ آیا وقت آن نرسیده به تیمهای پایه توجه بیشتری داشته باشیم؟ حتی برای آکادمی باشگاه یک مربی خارجی بزرگ استخدام کنیم و بر اساس اصول و استانداردهای روز دنیا فوتبال را در پایه ها دنبال کنیم تا دیگر نیازی به خرید این قبیل بازیکنان نداشته باشیم و حتی از محل فروش بازیکن به ثروت قابل توجهی برای باشگاه برسیم؟ شاید نمایندهها و استانداری از من دلخور شوند، اما باشگاه مس کرمان یک سرمایهای است، سرمایه معنوی، فرهنگی و حتی سیاسی که به تنهایی مخصوص شهر کرمان نیست، اما ماباید بدانیم اگر ما میخواهیم در امورات این باشگاه دخالت کنیم، باید دخالت ما درست، اصولی و دلسوزانه باشد، دخالت با بهرهبرداری سیاسی عاقبت خوشی را برای این باشگاه به دنبال نخواهد داشت. مقامات استانی و نماینده گان ما باید بروند «یقه» آقای مسئول مس را بگیرند، که آقای مس چرا این پول را دور میریزی، چرا برای صعود تیم به لیگ برتر برنامه ندارید؟ هواداران و لیدرها محترمند، اصلاً تیم بدون لیدر نمیتواند باشد، اما نه تا جایی که لیدر برود و با مدیرعامل مس جلسه بگذارد، یا اسناد مالی باشگاه را در برنامههای تلویزیونی افشا کنند! خب اینها خطرناک است و در شأن شرکت مس نیست، در شأن ورزش استان هم این اتفاقات نیست.
فرض را براین بگذاریم که شما مسئولیت و مدیریت باشگاه را بر عهده گرفتهاید و قصد دارید تا سرمربی تیم تیمتان را مشخص کنید شما چه آیتمها و مواردی را برای انتخاب سرمربی مد نظر دارید؟
فرض را براین بگذاریم که شما مسئولیت و مدیریت باشگاه را بر عهده گرفتهاید و قصد دارید تا سرمربی تیم تیمتان را مشخص کنید شما چه آیتمها و مواردی را برای انتخاب سرمربی مد نظر دارید؟ باید ببینیم چه هدفی داریم، آیا میخواهیم به لیگ برتر برویم؟ یک مربی میخواهیم و یک سری بازیکن خاص میخواهیم تیم را در همین لیگ نگاه داریم و پایهها و زیر ساختها را قوی کنیم تا با اتکا به توانایی خودمون صعود کنیم؟ به نظر من سراغ مدیران و مربیان امتحان پس داده گذشته رفتن که کارنامه روشنی ندارند به صلاح باشگاه مس نیست. من نمیتوانم بگویم که چه مربی را بیاوریم! ببینیم کدام مربی موفق بوده و کارنامه دارد. متأسفانه مربیان خوب و کاربلد ما هم به تعداد انگشتان یک دست هستند، همه فوتبال ما دست دلالها است، کاش سراغ یک مربی خوب خارجی میرفتیم و سه سال به او زمان میدادیم. ما اگر کیروش را هم بیاوریم اما وقتی برنامه نداشته باشیم، نمیتوانیم به لیگ برتر صعود کنیم، تیم مس با یک پروسه هشت، 9 ساله لیگ برتری شد، تیم در لیگ برترجا افتاد و شخصیت پیدا کرد، شاید باید همان دوران هم به این تیم توجه بیشتری صورت میگرفت، تیم به آسانی به لیگ برتر نیامده بود که به همین راحتی سقوط کرد و به مشکلاتی این چنین دچار شد. من اسم نمیآورم، چرا که خیلی ها به خودشان میگیرند و از من دلگیر میشوند، من و امثال من امتحان خودمان را در باشگاه مس پس دادهایم، بهتر است فضا را برای حضور جوانانی تحصیل کرده و آشنا به علم مدیریت و فوتبالی فراهم کنیم، شاید در آن صورت این باشگاه به شرایط بهتری برسد، باید هر کسی سر جای خودش باشد، مدیرعامل، مربی،بازیکن، هوادار و هیات مدیره هر یک در راستای وظیفه و مسئولیتش برای باشگاه کار و تلاش کند. شما همین وضعیت استادیوم ها را ببینید،این استادیوم سی هزار نفری مس در چه مرحله ای است؟ من نمیخواهم اسم از کسی ببرم، چه کسی کلنگ احداث این ورزشگاه را به زمین زد؟ آقای دکتر پورمندی که به عنوان مدیر عامل میدکو توانسته است کارخانه کنسانتره آهنی را که چینی ها سه ساله میسازند دو ساله بسازد، آیا کسی در این شرکت مس نبوده که این استادیومی که مطابق قرارداد قرار بود دو ساله و با هشت میلیارد تومان از سال 85 ساخته شود را اینگونه پس از گذشت سالها کماکان نیمهکاره و با هزینههای میلیاردی سنگین از بلاتکلیفی خارج کند؟ خب مابقی کار ها هم به همین منوال است، هنوز تازه می گویند استادیوم کلی مشکل دارد، به همین خاطر است که می گویم باشگاه بدون صاحب شده است. در شهربابک هم و رفسنجان نیز همین اتفاقات افتاده است، باید یک آدم بزرگی بیاد و برای یک دفعه تکلیف این باشگاه را مشخص کند، که هم در مسائل زیر بنایی هم مسائل مدیریتی و فنی توانمند باشد و از نیروهای توانمندی استفاده کند.
در مورد فرزاد حسین خانی و سرمربی گری او در فصل آتی چه صحبتی دارید؟
آقای حسین خانی بازیکن و کاپیتان بزرگی بوده است، او سال ها در رده های سنی و تیم بزرگسالان فوتبال بازی کرده و برایش احترام خاصی قائل هستم، اما اینکه فرزاد حسین خانی بدون تجربه سرمربیگری کار مربیگری و قرار گرفتن در کنار یک مربی بزرگ این مسئولیت را پذیرفته است جای نگرانی دارد، به نظر من حسین خانی نمی بایست چنین ریسکی می کرد، امیدوارم او در عرصه مربیگری هم مثل فوتبالش موفق باشد، اما اگر نتیجه نگیرد ما به سادگی او را سوزاندهایم. به نظر من ما نخواستهایم حتی در زمینه پرورش مربی کار کنیم، شما نگاه کنید وحید هاشمیان و مهدی مهدوی کیا با آن توانایی فنی بالا و حضور در لیگهای معتبر اروپا مربیگری را از کجا و چگونه شروع میکنند، به نظر من بهتر بود حسین خانی با چند سال کار کردن در کنار مربیان بزرگ و حضور در دورههای مربیگری معتبر خودش را برای حضور بر روی نیمکت مس در یک پروسه زمانی بلند مدت آماده میکرد.
شش سال از حضور تیم مس در لیگ یک گذشت، چرا ما در این سالها در لیگ دسته اول و در مسیر صعود ناکام بودهایم؟
شما ببینید چه بازیکنانی در تیم مس کرمان بازی کردهاند، اینها چقدر گرفتهاند و چقدر ارزش ریالی داشتهاند؟ اکثرا با دلالی آمدهاند، من آدم دلسوزی هستم، بحث سیاسی هم ندارم، قصد بازگشت به باشگاه را هم ندارم، اما یک بار آسیبشناسی کنید، ببینید چه اتفاقاتی افتاده است. جواب سوال شما خیلی سر به راه است، ما در این سالها چند مدیرعامل عوض کردهایم؟ چقدر مربی به کرمان آمدهاند و رفتهاند؟ چند هیئت مدیره تغییر کرده است ؟ هر فردی به باشگاه آمده به کسی وابسته بوده است، آقای بنی اسدی مدیر عامل سابق شرکت مس چهره دوست داشتنی و بسیار پاکی هستند، اما انتخاب یک روحانی برای تصمیمگیری در امور باشگاه یک اشتباه بزرگ بود، روحانیوناش خاص بسیار محترمی هستند، آیا امروز من و شما میتوانیم در کار روحانیت دخالت کنیم؟ مثلاً ما فتوا دهیم و حکم صادر کنیم؟ طبیعتاً ما نمیتوانیم. نمیخواهم بگویم دلیل اصلی این مشکلات ایشان هستند، اما بخش عمدهای از این اتفاقات در دوران ایشان رقم خورد که ناشی از عدم شناخت این بزرگوار از مسائل و حوزه پیچیده فوتبال بوده است. امروز اگر فردی یک آچار پیچ گوشتی را از جایی بردارد، پلیس او را دستگیر و یا بازخواست میکند، اما آیا کسی تا کنون در این سالها خسارت وارده به بیتالمال را که علت عمده آن سوء مدیریت بوده است را ارزیابی کرده است؟ آقایان چه ضرر و زیانی به این باشگاه زدهاند و چه پولهایی از بیتالمال و این باشگاه دور ریخته شده؟ هیچ کس پاسخگو نیست، اینها یک نوع بیتوجهی و بیداریتی است. هر فردی که به باشگاه میآید میگوید به ما تکلیف شده! بزرگواران تکلیف یک مسئله الهی است، اگر به شما تکلیف شده شما باید تکلیفت را بشناسی نه اینکه فقط حرف بزنید، من نگرانم، یقین دارم با توجه به اینگونه برنامهریزیها سال بعد هم اینگونه گفتگویی را خواهیم داشت!
چرا مثل کشورهای توسعه یافته انتخاب مدیرعامل با رأی هوداران باشگاه و یا انتخاب از سوی هیأت مدیره قوی انجام نمیشود؟
آنها تفکر بزرگی پشت انتخابشان وجود دارد ، تفکری که یک چرخه مالی و تولید ثروت بزرگ برای انجام کارهای بزرگ اقتصادی به واسطه فوتبال آن را هدایت میکند. آنها نمیآیند برای ساکت کردن عدهای کاری انجام دهند، انتخابات بگذارند، و اگر نشد بگویند انتخاب خودتان بود! این اتفاقات اخیر باشگاه مس دقیقاً مصداق همان پاک کردن صورت مسئله است، در سیستمی که باشگاه رئال مادرید در هفته اول حضور رونالدو در تیمش از محل فروش پیراهن او یک سوم هزینههای خرید رونالدو را به حساب باشگاه بر میگرداند نمیتوان شاهد چنین شاهکارهایی بود. در آن سیستم باشگاه هوادارش را تکریم میکند، به واسطه فروشگاههای متعدد، موزهها و سالنهای پذیرایی و حتی تأمین شرایط رفاهی خوب در ورزشگاه هوادار را ترغیب میکند تا از دل و جان بلیط یک فصل مسابقات تیمش را پیش خرید کند، آیا سیستم ما مثل آنها است که انتخابات برگزار کنیم؟ اصلاً چنین اتفاقی امکانش نیست.آقای محمودی نیا و آقای زینلی فوتبالیست بودهاند، و تجربه مدیریتی بالایی هم دارند اما این دوستان بدانند وضع باشگاه مس خرابتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید، شاید مثل تزریق یک آمپول کورتون به یک بیمار موقتا درد را تسکین بخشد. اما بیماری پس از مدتی روند تهاجمیاش را در بدن بیمار نمایان میکند.همه این عزیزانی را که نام بردهام، از صمیم قلب دوست دارم و برای شأن احترام قائلم، حتی به آقای نژاد زمانی هم وقتی که میخواستند برای بار دوم به باشگاه بروند، گفتم قبول نکنید، چرا که باشگاه ساختار ندارد، آقای زینلی، دکتر مداحی و محمودی نیا با این باشگاه بدون ساختار چه می کنند ؟ مگر آنکه از صفر همه چیز را کنار بگذارند، خیلی از نیروها را کنار بگذارند، در ساختار کانون هواداران تجدید نظر کنند و ...
چرا هرفردی که به عنوان مدیرعامل به باشگاه میرود، باشگاه ایستگاه پایانی عمر مدیریتیاش بوده و پس از مدتی سوخت میشوند؟
انتخابها عموماً نادرست است، اکثراً مدیری را انتخاب میکنیم که هرچه رئیس هیأت مدیره بگوید بگوید چشم فقط به خاطر میزو پست و مقام! شما به بعد تبلیغاتی باشگاه مس نگاه کنید، در رسانهها و افکار عمومی یک نماد ورزشی هستید و این موضوع وسوسه انگیز است، خاطرم هست سالهای قبل پست شهرداری یک شهر را به من پیشنهاد دادند، من به دوستان گفتم من هیچ اصولی از اصول شهرسازی و مسائل مربوط به آن را نمیدانم، اگر بخواهم بپذیرم هم آبروی خودم را بردهام و هم شما را تخریب کردهام، در صورتی که اگر فرد جاهطلبی بودم میبایست با یک اشاره از سوی دوستان میپذیرفتم! بدون تعارف ما باید برای فوتبالمان برنامه داشته باشیم، دیگر نباید در مورد ساختار فوتبالی آلمان و یا فرانسه و ایتالیا صحبت کرد، ببینیم همین امارات و قطری ها که در همسایگی کشورمان هستند و میزبان جام جهانی شدهاند، برای فوتبالشان چه کردهاند.
نظرات