چیپ و بی‌کلاس؛ این کت بر تن شما خیلی گشاد است!

به بهانه قرعه‌کشی فوتسال زنان؛

چیپ و بی‌کلاس؛ این کت بر تن شما خیلی گشاد است!

لیگ برتر فوتسال بانوان کشور در حالی قرعه‌کشی شد که تنها نماینده استان در اوج بلاتکلیفی قرار دارد.

به گزارش کرمان ساکر؛ قرعه‌کشی رقابت‌های لیگ برتر (سوپر لیگ سابق) فوتسال بانوان روز گذشته برگزار شد و ۱۰ تیم شرکت کننده در این رقابت‌ها از جمله مس رفسنجان، حریفان خود را شناختند. در حالی برخی تحرکات مغرضانه افراد درون این باشگاه حکایت از انحلال این تیم باقدمت دارد اما روز گذشته مسی‌ها نماینده خود را به این مراسم فرستاده بودند و تاکنون به‌صورت رسمی هم کناره‌گیری خود از سطح نخست فوتسال بانوان کشور را اعلام نکرده‌اند.

تیم فوتسال مس در حال حاضر بلاتکلیف‌ترین تیم ایران است و مشخص نیست در نهایت این باشگاه چه تصمیمی در قبالش اتخاذ خواهد کرد. فصل گذشته نیز شایعاتی پیرامون عدم تیم‌داری در این بخش به گوش می‌رسید که در نهایت به واقعیت تبدیل نشد.

کج‌سلیقگی مدیران از یک سو و عقده‌گشایی برخی افراد کوتاه‌قامت و تازه به دوران رسیده این باشگاه از سوی دیگر، پرافتخارترین تیم این باشگاه از بدو تاسیس با یک قهرمانی، یک نایب قهرمانی و سه عنوان سومی در بالاترین سطح کشور و همچنین یک قهرمانی در لیگ یک را در آستانه نابودی قرار داده است! 

نکته قابل توجه دیگر به سکوت عجیب حسین پورمحمدی برمی‌گردد، مدیری که برخی از تصمیم‌گیری‌ها را به افرادی واگذار کرده است که از کوچکترین محبوبیت و مقبولیتی در میان اهالی ورزش شهرستان رفسنجان برخوردار نیستند؛ افرادی مفت‌خور که در سال‌های اخیر کوچکترین میدانی از سوی مدیران سابق به ‌آن‌ها داده نشد تا پس از سال‌ها با عقده‌های آرشیو شده، حسادت و بر اساس حب‌وبغض‌ پا به عرصه مدیریتی بگذارند و تسویه حساب‌های شخصی را در اولویت قرار دهند و تمام تلاش‌شان را برای منفور شدن به کار بگیرند!

افرادی کوچک که نه‌تنها در کارنامه آن‌ها سابقه قابل توجه و مثبتی دیده نمی‌شود بلکه در حال حاضر هم جز فعالیت‌های چیپ و بی‌کلاس در فضای مجازی و پریدن به مخالفین باشگاه تنها به جهت دیده شدن و خودشیرینی نزد مدیران، چیز دیگری برای ارائه ندارند و بیش از پیش رفتارهای‌شان داد می‌زند که این کت برای‌شان گشاد است، خیلی گشاد!

برای کسی که حسین پورمحمدی را "حاجی" صدا می‌زند و تا زمانی او از باشگاه خارج نشود، برای عرض ارادت و از سر کرنش، او هم ساختمان باشگاه را ترک نمی‌کند، برای کسی که سال‌ها با پول باشگاه مدرک دانشگاهی گرفته و آن‌قدر در ساعات کاری بیکار بوده است که بجای کار در کلاس‌های مجازی شرکت می‌کرده، برای کسی که در زمان سرمربیگری‌اش در پایه‌ها ۲ جین بازیکن غیربومی به خدمت گرفته و حالا وکیل‌مدافع بومی‌ها شده است، برای کسی که آن‌چنان از درون خالی‌ست که اگر به او سلام نکنند از فردا پدرکشتگی را آغاز می‌کند، برای کسی که سال‌ها تحصیل کرد اما تحصیل‌کرده نشد، برای کسی که نقش اصالت بازی می‌کند اما یک فیکِ ریاکار است، برای کسی که نشان داد طی این سال‌ها آب نمی‌دیده اما شناگر خوبی بوده، برای کسی که چوب حراج به برند و حیثیت باشگاه زده، برای کسی که با قول نوشتن مقاله از قبلی‌ها بالا می‌رفته و حالا همان قبلی‌ها را مفسد و خراب‌کار و دزد تلقی می‌کند، برای کسی که برای این خوش‌خدمتی‌ها عزت و اعتبارش را فدا کرده، تنها می‌توان دعا کرد؛ از خدا بخواهیم او هم روزی بفهمد که همه چیز همین چهار قلم میز و صندلی عاریه‌ای نیست و چیزهای مهمتری هم در این دنیا وجود دارد.

فقط ای کاش چهار روز دیگر که این تیر و تخته را از زیر پایش کشیدند، بتواند توی صورت بعضی‌ها نگاه کند. این عوعو سگان شما نیز بگذرد...
 

نظرات

نظر دهید