حق پخش تلویزیونی؛ زخم قدیمی فوتبال ایران
شاید اگر صداوسیما بخش ناچیزی از درآمدهای باورنکردنی حاصل از ستاره- مربعها و برنامههای پرزرق و برق و مجریهای گرانقیمتش را به فوتبالیها اختصاص میداد، الان اوضاع بسیار بهتر بود.
حق پخش تلویزیونی؛ زخم قدیمی فوتبال ایران
شاید اگر صداوسیما بخش ناچیزی از درآمدهای باورنکردنی حاصل از ستاره- مربعها و برنامههای پرزرق و برق و مجریهای گرانقیمتش را به فوتبالیها اختصاص میداد، الان اوضاع بسیار بهتر بود.
فصل فوتبالی کشور در حالی به پایان خود می رسد که تقریبا اکثر باشگاهها نتوانستهاند با مربیان و بازیکنان و عوامل خود تسویهحساب کنند. در این دوره هم اعتصابهای فراوانی را از سوی بازیکنان فوتبال ایران به خاطر عمل نکردن به وعدههای مالی از طرف باشگاهها شاهد بودیم که این مساله در کیفیت مسابقات اثرگذار بود.
مخلص کلام اینکه کلیدواژه این فصل از مسابقات «بیپولی» بود؛ پدیدهای که امسال با حادتر شدن شرایط اقتصادی به اوج خود رسید و باشگاهها ترازشان به سمت اعداد منفی میل پیدا کرد.
تقریبا 50 تا 70 درصد درآمد باشگاههای ورزشی، خاصه فوتبال از طریق حق پخش تلویزیونی تامین میشود. نهتنها در کشورهای صاحبنام بلکه در همین همسایگی خودمان هم تیمهای قطری، اماراتی، عربستانی و... درآمدهای هنگفتی را از حق پخش تلویزیونی دریافت میکنند. در انگلیس اتحادیه فوتبال این کشور قراردادی 3 ساله به امضا رساند و در آن 5 میلیارد پوند به دست آورد.
باشگاههای لیگ جزیره هم از این مبلغ فوقالعاده توانستند درآمدزایی مناسبی داشته باشند. البته هر تیم با توجه به جایگاه، سابقه و کارنامه خود درآمد متفاوتی به دست آورد. در ایتالیا، اسپانیا و آلمان هم اوضاع به همینگونه است. منبع اصلی درآمد باشگاهها از طریق حق پخش تلویزیونی به دست میآید و پس از آن فروش محصولات ورزشی، اسپانسرها، فروش بلیت و... در ردههای بعدی برای کسب درآمد به حساب میآیند.
در عربستان 100 میلیون دلار بابت حق پخش به مسئولان برگزاری این لیگ پرداخت میشود و سپس این پول بین تیم های فوتبال باشگاهی این کشور تقسیم میشود. در امارات این مبلغ 150 میلیون دلار است و در کره به 460 میلیون دلار میرسد! اما در ایران صداوسیما قصد دارد با مبلغی کمتر از 30 میلیارد تومان همهچیز را به خیر و خوشی تمام کند. بهنوعی میتوان گفت آنها میخواهند مجانی و رایگان از فوتبال بهره ببرند. این درحالی است که اکثر برنامههای پرمخاطب تلویزیون از همین مستطیل سبز و توپ گردش نشات میگیرد.
چند ماه بعد از جامجهانی 2014 بود که علی کفاشیان برای گرفتن حق پخش پیشنهاد 160 میلیارد تومانی داد ولی صداوسیما مخالفت کرد و شورای امنیت هم سمت آنها را گرفت. نتیجه این شد که چند هفتهای از لیگ بدون پخش تلویزیونی و در غیبت دوربینهای صداوسیما به گذشت.
مهدی تاج هم تلاشهای زیادی را در این رابطه انجام داد ولی به موفقیتی دست پیدا نکرد و بهنوعی زورش نچربید. محمود اسلامیان عضو هیاترئیسه فدراسیون فوتبال از جانب مسئولان AFC گفت که حق پخش فوتبال ایران باید 150 میلیون دلار باشد، یعنی حدود 1700 میلیارد تومان!
شاید اگر صداوسیما بخش ناچیزی از درآمدهای باورنکردنی حاصل از ستاره- مربعها و برنامههای پرزرق و برق و مجریهای گرانقیمتش را به فوتبالیها اختصاص میداد، الان اوضاع بسیار بهتر بود.
فوتبالی که برای آنها آنقدری درآمدزا هست که تبلیغهای خمیردندان، رب و دوش حمام را تا سوت شروع بازی ادامه میدهند و باعث میشوند علاقهمندان چند ثانیه ابتدایی بازی را از دست بدهند. مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ به خودی خود ایرادهای فراوانی در کارشان دیده میشود و انتقادهای زیادی به آنها وارد است ولی در بحث حق پخش مظلوم واقع شدهاند.
اگر همتی برای خصوصیسازی وجود دارد، باید بستر لازم هم برای ورود شرکتهای خصوصی به وجود بیاید. آنها پول میآورند تا درآمدزایی داشته باشند و منبع اصلی این درآمدزایی حق پخش است. حقی که بهطور واضح از باشگاهها سلب شده است. در کنار این معضل بزرگ، به خاطر نبود قانون کپیرایت، فروش البسه و محصولات هم چارهساز نیست، چراکه محصولات آنها با قیمتی به مراتب ارزانتر در بازار یافت میشود.
درآمد حاصل از بلیتفروشی هم اصلا پایدار و مشخص نیست و نمیتوان به آن اتکا کرد. حال در این وضعیت آشفته چرا باید یک شرکت خصوصی تمایلی به سرمایهگذاری در فوتبال ایران داشته باشد؟
نکته تاسف آور برای فوتبال ایران اینکه در شهرستان های آن از جمله همین کرمان، باشگاه های فوتبال از جمله مس نه تنها پولی از صداوسیما برای پخش تلویزیونی بازی های خود دریافت نمی کنند که به ازاء پخش هر بازی خود باید پولی را نیز به این سازمان واریز نمایند و این نشان می دهد که چقدر روند کسب درآمد در فوتبال معکوس و غیرحرفه ای نسبت به همه دنیا می باشد!
نظرات