45 دقیقه جذاب با هندی مشهور فوتبال کرمان

شلوار قرمز خریده‌ام و توجهی به حرف مردم ندارم!

45 دقیقه جذاب با هندی مشهور فوتبال کرمان

گفتگوی عیدانه با ترکزاده همه چیز داشت؛ نگاه دلسوزانه، حمله به مربی، باز کردن مشکلات و خنده.

به گزارش کرمان ساکر، وقتی کنار رضا ترکزاده بنشینید، صحبت های میان شما مطمئنا به درازا خواهد کشید و اینکه از هر دری صحبت می شود، جذابیت کلام ترکزاده است که بدون تعارف و با لحن مختص به خود سعی می کند اتفاقات را به تصویر ذهنی شما در بیاورد. حتی مصاحبه با ترکزاده خالی از شوخی و خنده هم نیست و البته او با اعتماد به نفس همیشگی اش به فضای جدی تغییر حالت می دهد و از اینکه در سال های اخیر اعتماد تمام قدی به تفکراتش نشده، به شدت گلایه مند است. مصاحبه عیدانه با ترکزاده قطعا متفاوت ترین برنامه کرمان ساکر بود که اگر آن لحظه در محل مصاحبه حضور داشتید، "آمیتاب باچان" کرمانی ها لحظاتی سراسر جذاب را برای شما ایجاد می کرد. مشروح گفتگوی ویدئویی با ترکزاده را در ادامه می خوانید.

خوشحالم که از مس نوین جدا شدم

ترکزاده به عنوان اولین سوال، به بهترین اتفاقی که در سال 97 برایش رخ داد پاسخ داد: بهترین اتفاق برای من بعد از فشارهای زیادی که در مس نوین وجود داشت، خداحافظی از این تیم بود و بهتر از آن پذیرفته شدن به عنوان مشاور ارشد شهردار بم و مدیرفنی تیم فوتبال شهرداری بم؛ بدترین اتفاق نیز به فوت استاد بزرگ فوتبال کرمان مراد حاج جعفری مربوط می شود.

استفاده از فرصت ضربتی باشگاه مس

سرمربی پیشین مس نوین در مورد پذیرفتن هدایت این تیم و البته رد پیشنهاد دستیاری دستنشان در ابتدای فصل گفت: مس نوین فصل گذشته شرایط خیلی سختی داشت اما دوستان محبت کردند و تیم خوبی بسته بودند. با این حال یکسری مشکلات باعث شد نتیجه نگیرد و تشکر می کنم از آقای محمدرضا عسگری که با تیم خوبش من توانستم کار را به آخر برسانم. امکاناتی که در اختیار ایشان قرار گرفت خوب نبود و اردوی خوبی انجام نشد. شنیدم مسائلی بین مدیرعامل وقت (مسعودزاده) و آقای عسگری وجود داشت که سپس آقای مهدی نخعی هدایت تیم را به دست گرفتند؛ حقش بود چون با احمد نخعی تیم را به لیگ دو آورده بودند اما مس نوین به بحران خورد و نتوانست نتیجه بگیرد و باشگاه مس در تکاپوی انتخاب سرمربی جدید بود. من خودم به استقبال تیم گرفتن رفتم. به آقای حاج اسماعیلی گفتم باید تیم را به من بدهید نمی گذارم فرد دیگری بیاید؛ ایشان گفتند روی چه حسابی این حرف را می زنی من گفتم چون توانایی دارم و گفتند فقط در مقابل گل ابریشم فرصت داری که من آن بازی را بردم و در ادامه با مس نوین کار کردم. در ابتدای فصل هم از طرف آقای قرایی پیشنهاد شد که دستیار دستنشان باشم اما نفر دوم بودن با روحیات من سازگار نیست و من دوست دارم نفر اول باشم و از زمانی که وارد فوتبال شدم همیشه نفر اول و کاپیتان بودم و به همین دلیل با مس نوین فصل را شروع کردم.

هزینه دو اردوی دستنشان معادل بودجه تیم من بود

وی در مورد دلیل نتیجه نگرفتن مس نوین در مدت 8 هفته حضورش روی نیمکت این تیم که منجر به جدایی اش شد، گفت: من هر کاری که بخواهم انجام دهم اختیار تام می خواهم و خودم انتخاب می کنم و مربی یا بازیکن تحمیلی انتخاب نمی کنم. با کمترین امکانات و با 30 بازیکن از استان کرمان تیم را بستم و جالب تر اینکه 20 بازیکن سال گذشته از مس نوین جدا شدند و من 20 بازیکن جدید جذب کردم که برخی از آن ها در لیگ های شهرستانی بازی کرده بودند. در هر بازی 4-5 موقعیت خوب گلزنی را خراب می کردیم و من نمی توانستم لخت شوم بروم وسط زمین! تبعات بی تجربگی بازیکنان را پس دادم اما تیم روند رو به رشدی داشت و اگر پای من صبر می کردند درست می شد. هدف باشگاه از تشکیل مس نوین رونمایی از استعداد و بارور کردن پتانسیل جوانان بود نه اینکه به لیگ یک صعود کند. توقع از من بازیکن سازی بود و مگر چقدر بودجه در اختیارم گذاشتند؟ نادر دستنشان دو اردو در شمال و کیش انجام داد که معادل با کل بودجه تیم مس نوین است. ترکزاده کوتاهی نکرد بلکه بیشترین خدمت را انجام داد اما بیشتری ضربه را خورد. می دانم زیر بنای مس نوین را درست کردم که میدانی باشد برای بازیکنان جوان. من به بازیکن 18 ساله بازی دادم و اگر باشگاه به دنبال نتیجه گیری بود باید سه میلیارد پول می داد؛ همان کاری که آقای شهبا در سیرجان یا آقای البندی در بم انجام دادند اما شما به اندازه پولی که دادید باید انتظار داشته باشید. من با 500 میلیون تومان تیم را جمع کردم؛ 400 میلیون بازیکن و 100 میلیون کادرفنی. تا هفته هشتم که من بودم یک ریال پرداختی نداشتیم و عذر بدتر از گناه این بود که آن ها پول ندادند اما ترکزاده را برکنار کردند. بعد از من هم تحول آنچنانی ایجاد نشد اما سال گذشته بعد از ورود من تحول را دیدند که در گروه مرگ قرار داشتیم. قطعا اگر به اول فصل برگردیم دوباره همین کار را کار خواهم کرد. بازیکنان کرمانی به لحاظ روحی و روانی مشکل دارند و نیاز به محبت دارند. تا زمانی که من بودم همه بازیکنان سر موقع به تمرین می آمدند و اعتقاد دارم مدیریت در فوتبال حرف اول را می زند و من مدیریت را در خودم می دیدم.

حمله بی سابقه به ولی میرزایی

ترکزاده در مورد شرایطی که بعد از برکناری او در مس نوین به وجود آمد اظهار داشت: پیشنهاد خودم بود که آقای عبدالرشیدی بعد از به کار ادامه دهند چون از صفر تا صد در کنار تیم حضور داشتند و شناخت داشتند و باید خودشان ادامه می دادند. به نظر من انتخاب ولی میرزایی به مسائل فنی مربوط نمی شد و پشت پرده سیاسی داشت و زمانی که افراد سیاسی وارد ورزش می شوند این اتفاقات رخ میدهد. آقای میرزایی زمانی که من سرمربی مس نوین بودم به عنوان عضو کمیته فنی به همراه آقایان سعیدیان و حاج اکبری بازی های تیم من را از نزدیک تماشا می کردند و از شرایط تیم آگاه بودند. وقتی که هدایت مس نوین را به عهده گرفتی، میخواستی برای خودت رزومه درست کنی نه اینکه تیم را نجات بدهی. من توپ را در زمین دیگران نیانداختم و بهانه نیاوردم که مربی قبلی ضعیف بودخ و اگر کسی تقصیر را به گردن مربی قبلی بیاندازد، ضعف خودش است. از این مربیان نباید استقبال شود که بگوید تیم ما من نبستم. آقای میرزایی شما تیم را دیدید و نیم فصل آمدید که می توانستید 6 بازیکن جذب کنید و زمان داشتی؛ چرا توپ را در زمین من می اندازی. این ضعف مدیریت شماست. من چطور سال قبل تیم را جمع کردم، باید اینکاره باشی؛ اگر اینکاره نباشی به زمین و زمان نتایج را ربط می دهی. آقای میرزایی خواهشی دارم که تمرکزت را بگذاری روی مربیگری ات و اگر بخواهی به حواشیه بروی موفق نمی شوی. به ایشان توصیه برادرانه ای می کنم که به آنالیزوری ادامه دهد چون استرسی که ایشان دارد به درد مربیگری نمی خورد! چندین سال در لیگ یک کار کردند، ثمره حضورشان روی نیمکت مس برای فوتبال کرمان چه بود؟ آیا توضیح می دهند چه دستاوردی داشته اند؟ اگر پتانسیل داشته چرا با مربیان دیگر به خارج از کرمان نرفته و چرا مس نوین را زودتر به او ندادند. دنبال مربیانی باشیم که مدیریت بلدند و روابط عمومی و بار فنی بالایی داشته باشند. اینکه فلان شخص به فلان نماینده مجلس وصل باشد و بیاید روی نیمکت بنشیند خیانت به مردم کرمان است.

پشتوانه ای با عنوان دسته چک 50 برگ

ترکزاده که بارها در صفحات مجازی برای جلب اعتماد اولیه مدیران عنوان کرده برای تضمین موفقیت حاضر است چک و سفته بدهد، در پاسخ به اینکه چگونه با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن فوتبال چنین ادعایی را مطرح می کند، گفت: به پشتوانه دانش فنی که دارم چنین حرفی می زنم. با مربیان زیادی کار کردم و حتی در کلاس های مربیگری که بازیکنان سابق تیم ملی حضور داشتند و من به عنوان شاگرد برتر انتخاب می شدم، به خودم افتخار می کردم که در کرمان هستم اما نادیده گرفته می شوم. برای اینکه بتوانم ادعای حق کنم از دسته چک 50 برگی به عنوان پشتوانه استفاده می کنم چون پشتوانه سیاسی ندارم. امکاناتی که در اختیار مربیان غیربومی قرار می گیرد نصفش در اختیار ما نیست. زمانی که مس در لیگ برتر بود و مجتبی تقوی رفت، من در جلسه کمیته فنی حضور داشتم و به آقای ایرانمنش گفتم همین الان تیم را بدهید به من تا در لیگ برتر حفظش کنم؛ اما با پوزخند از کنار من زد شد و در نهایت تیمی که 4 مربی عوض کرد سقوط کرد؛ خب مردم مومن تیم را می دادی به من چه فرقی می کرد؛ چرا وقتی ترکزاده می گوید تیم را به من بدهید می خندید. یک بار هم پشت من بیاستید و امکانات بدهید. من را نفله کردید اما پول را دادید رفت! مس نوین فوتبال با کلاسی بازی می کرد و کسانی که می گفتند این تیم ضعیف است شاز ضعف خودشان بود. به آقای حاج اسماعیلی گفتم تیم را من بدهید اگر نتیجه نگرفت می روم قزوین و دیگر برنمی گردم.

هم بامروت ضربه خورد هم من

ترکزاده در خصوص اینکه به نظر می رسد جدایی رسول بامروت از کادرفنی مس نوین در ابتدای فصل در حالی که مکمل خوبی برای یکدیگر بودند به مس نوین ضربه زد، گفت: من تنها به رسول اکتفا نمی کنم و تمام اعضای کادرفنی من نقش پر رنگی داشتند. هیچ دغدغه ای برایم باقی نگذاشتند و هر کدام کارشان را انجام می دادند. موفقیت یک تیم را کادر فنی اش تضمین می کنند و من از جدایی رسول ناراحت بودم چون هم او ضربه خورد هم من. 4 جلسه با او برگزار کردم که بماند اما به خاطر تفکراتی که داشت به شهربابک رفت و فضای خوبی هم برایش فراهم نشد.

مس فرد تعیین کننده ای در فدراسیون ندارد

وی در خصوص اینکه چرا مس با وجود تیم عالی که در این فصل داشت و بسیاری از مربیان را به تمجید وادار می کرد، نتوانست راهی به لیگ برتر پیدا کند، گفت: نمی دانم به چه چیزی می گویید عالی؛ جایی که ثبات مدیریت ندارد عالی بودم معنا ندارد. بازیکنانی در سال های اخیر به کرمان آمدند که فوتبال مس را متحول کردند و در این بین بسیاری از بازیکنان ملی پوش هم آرزو داشتند به مس بیایند. الان مس جایگاه قبلی را ندارد به دلیل اینکه روند ورزشی سیاسی به وجود آمده و این مسئله به فوتبال لطمه می زند. کرمان در این چند سال خروجی نداشته و صعود به لیگ برتر فقط در حد شعار بوده! کرمان پشت تیم ندارد و فقط بازیکن و مربی تعیین کننده نیستند؛ یک داور وجود دارد و یک پنالتی می گیرد و بعد خداحافظ! منظورم از پشت تیم این است که نفرات تاثیرگذار در فدراسیون که داور چیدمان کنند و به راحتی سرنوشت یک تیم را تغییر می دهند در کرمان نیست. فردی که در فدراسیون نفوذ داشته باشد. سعید فتاحی کرمانی است اما چقدر از او استفاده می کنیم و دعوتش می کنیم تا از نظراتش استفاده شود؟ یا مجید مکی زاده که در فدراسیون نفوذ دارد. مطمئن باشید باشد تا تیم پشت را نداشته باشیم مس صعود نمی کند. دلم به حال هواداران و لیدرها می سوزد که افراد سیاسی به راحتی به آن ها دروغ می گویند. آن ها مظلوم هستند و در سرما و گرمان به شهرهای مختلف می روند اما به چه امیدی؟ ول کنید بابا! سیاسی ها نمی گذارند و عدم ثبات مدیریت هم ضعف دیگری است.

مسعودزاده با بازیکن سالاری مبارزه کرد

فکر می کنم تنها کسی که به مس خدمت کرد و سعی داشت بازیکن سالاری را از بین ببرد، آقای مسعودزاده بود که عالی کار می کرد. برنامه داشت و در کارش موفق بود و اگر به او زمان می دادند مس قطعا لیگ برتری می شد. تنها کسی بود که از مربی بومی استفاده کرد. برای مدیران احترام قائلم اما خدمتی در قبال برنامه نداشتند. گاهی افراد سیاسی به رأی نیاز داشتند و آن ها را گذاشتند و سپس جابجا شدند. تا زمانی که سه ضلع موفقیت یعنی باشگاه مس، اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال در کنار هم قرار نگیرند موفق نمی شویم. در کنار آن ها هم کانون هواداران باشگاه؛ حالا شما برو فرگوسن یا بکن بائر را بیاور؛ تا اتحاد نباشد موفقیت نیست. آقای قرایی به ورزشگاه می آید می گویند خیانت کرده، نمی آید می گویند خیانت کرده؛ این چه وضعی است؟ مگر با خون شهدا باید اینطور بازی کنند؟ مگر آقای قرایی آدم کوچکی است که با او بازی می کنند. باید از پتانسیل او استفاده کنند و من قول می دهم روی فدراسیون را احاطه خواهد کرد چون پتانسیل و توانایی بالایی دارد.

وینکو مرد روزهای سخت نیست

ترکزاده در مورد صعود احتمالی گل گهر به لیگ برتر، نظرش را اینگونه بیان کرد: من کنار بگوویچ بوده ام؛ او مربی است که در روزهای سخت کم می آورد ولی بسیار بدشانس است و تنها چیزی که او را موفق نمی کند این است که در فدراسیون زد و بند ندارد و روزهای آخر کم می آورد. گل گهر اختلاف امتیاز خوبی دارد و تیم ها هم به سودش امتیاز می دهند. چند هفته نتیجه نگرفت ولی باز هم صدرنشین ماند که اگر سایر تیم ها نتیجه می گرفتند صحبت من صدق می کرد. ضمن اینکه مدیریت موجود در سیرجان خیلی بهتر از کرمان است و دست آقایان جواهری و بدخشان درد نکند که در کنار اداره کل ورزش و جوانان سیرجان و هیات فوتبال اتحاد خوبی دارند.

هیچ حسرتی در زندگی ندارم

هیچ حسرتی به دلم نمانده؛ 46 سال عمر گرفتم و هر کار که دوست داشتم انجام دادم. هرطور دوست داشتم پوشیدم و عشق کردم و مسافرت رفتم و در کنار جوانان کرمانی کار می کنم.

شلوار قرمز خریده ام و توجهی به حرف مردم ندارم!

رضا ترکزاده معمولا به خاطر نوع لباس هایی که به تن می کند و رنگ های انتخابی، مورد توجه ویژه ای قرار می گیرد. او در پاسخ به اینکه آیا نظر مردم برایش اهمیتی ندارد، گفت: مگر من به خاطر مردم لباس می پوشم؟ من برای خودم، خانواده ام و آرامش زندگی ام کار می کنم. کسی که حرف مردم را بشنود باید بنشیند در خانه و کتیرا زنی کند. الگوی خیلی ها هستم و از من تقلید می کنند. خوشتیپ بودن و خوش لباس بودن برای جوانان الگوست. وقتی با لباس خوشگل می روی تمرین، بازیکن تحت تاثیر قرار می گیرد. مربی در مس داریم که 10 سال یکدست لباس پوشیده و کپک زده! من به فروشگاه می روم و می گویم جلف ترین رنگ را بیاور که نمای خوبی داشته باشد و از راه دور که مرا ببینند بگوید چه لباس خوش رنگی پوشیده. رنگ های شاد که نگاه ها را خیره کند. سن یک عدد است و یک شلوار قرمز خریده ام و می خواهم بپوشم.

بازیکن مصاحبه را یادآوری می کند!

از وی سوال شد که به چه مربی و بازیکنی علاقه دارد اما ترکزاده پاسخ بدبینانه ای داد: از هیچ مربی الگوبرداری نمی کنم به جز آقای عبدالرشیدی که استاد و پدر من است و مشاوره هایم را از او می گیرم. همچنین از آقایان روح الامینی و علی ایرانمنش که هر زمان بین پیشنهاداتم تردید داشته باشم با آن ها تماس می گیرم. بازیکن هم زیاد است اما اسم نمی برم چون باعث دلخوری می شود. هرکسی زحمت می کشد و امیدوارم به حقش برسد. در فوتبال نباید اسم ببری و آنقدر وسعت فوتبال زیاد است که روی بازیکن زیر نظر خودت کار می کند و می گوید آن روز گفت فلانی و اسمی از من نیاورد پس توپ را گل نمی کنم!

به ایستگاه خودباوری خوش آمدید

وی در مورد اعتماد به نفس بالای خود گفت: من به خودباوری رسیده ام و زمانی که وارد باشگاه من شوید، روی تابلو نوشته به ایستگاه خودباوری خوش آمدید. من فراتر از ایران فکر می کنم و به کشورهای آلمان و چین رزومه ارسال کرده ام و قطعا روی از ایران خواهم رفت. روزی ترکزاده را بر بام فوتبال آسیا خواهید دید.

بم اسپانیای ایران است

ترکزاده در خصوص شرایط شهرداری بم گفت: جا دارد از آقای دکتر عزیزآبادی مرد همه کاره و آچار فرانسه بم تشکر کنم که وقتی پیشنهاد دادند لحظه ای درنگ نکردم. فوتبال و مردم بم را دوست دارم و 5 سال قبل مصاحبه کردم که دوست دارم در بم کار کنم. افتخاری رفتم و هیچ پولی دریافت نکردم. سه پیشنهاد از باشگاه مس داشتم و رد کردم ولی به مردم بم بدهکار بودم و آمدم که دینم را ادا کنم. اگر سعادت نصیبم شود و بمانم، قطعا فصل آینده شهرداری بم به لیگ یک صعود خواهد کرد. فضای اتحاد در بم خوب و جالب است. سه پیشنهاد دارم و باید صحبت کنم و ببینم چه می شود. بم مهد استعداد و اسپانیای ایران است چون بازیکنان بمی تکنیکی و تاکتیک پذیر هستند.

برخی لیدرها جو را آلوده می کنند

به زعم بسیاری از کارشناسان و مربیانی که در تعطیلات نوروز به گفتگوی عیدانه با کرمان ساکر نشستند، نقش تحرکات لیدرها در ناکامی های فوتبال کرمان کم نیست که ترکزاده هم با تایید این موضوع می گوید: وقتی که مدیریت در سران ممکلت کامل نیست چه توقعی از کانون هواداران مس وجود دارد؟ کانون هواداران مس باید سازماندهی شود و یکسری افراد هستند که در انتخاب مدیرعامل و مربی دخالت می کنند؛ اینها لیدر نیستند و می خواهند جو را آلوده کنند تا منفعت داشته باشند. کسی که روی سکوها منتظر است رضا ترکزاده نتیجه نگیرد و به شکستش می خندد لیدر و دلسوز نیست چون باجش را نگرفته! مهمترین مسئله در فوتبال کرمان این است که کانون هواداران سازماندهی شوند چون آنها نتایج را رقم می زنند و باعث می شوند سوت های 50-50 به سود تیمشان بچرخد. چرا در شهرهای دیگر مثل انزلی اسیر تماشاگر می شویم اما در کرمان اینطور نیست؟ هواداران و لیدرهایی که بی ریا رحمت می کشند باید سروسامان بگیرند و حقوق و مزایا داشته باشند.

و در پایان پاسخ ترکزاده به سوالات کوتاه:

ژنرال؟ رضا ترکزاده

رضا ترکزاده؟ ژنرال

رضا عبدالرشیدی؟ پدر فوتبال

فوتبال کرمان؟ سکوی پرتاب

سبحان ترکزاده؟ مظلوم

آمیتاب باچان؟ لقبی است که به من داده اند

مس کرمان؟ عشق

نظرات

نظر دهید