به گزارش کرمان ساکر؛ محمدرضا کافی، مدیرعامل باشگاه مس کرمان، همچنان در کانون انتقادات قرار دارد. عملکرد ضعیف او در مدیریت این باشگاه، که ریشه در تصمیمگیریهای نادرست، فقدان برنامهریزی بلندمدت و اولویت دادن به منافع شخصی بر منافع باشگاه دارد، هواداران و کارشناسان را به ستوه آورده است. در این میان، استراتژی استفاده از پیشکسوتان ورزش برای سرپوش گذاشتن بر ناکامیها، حالا با حاشیهای جدید همراه شده است: قهر ایرج کهندل، یکی از پیشکسوتان دعوتشده به باشگاه، پس از ورود رضا یوسفآبادی.
ماجرا چیست؟
پس از دعوت از چهرههای شناختهشدهای چون ناصر کهندل و رضا یوسفآبادی برای جلب اعتبار و کاهش فشار انتقادات، حالا مشخص شده که ایرج کهندل به دلیل عدم دریافت حکم رسمی از سوی مدیریت، در حالی که برای یوسفآبادی حکمی صادر شده، از باشگاه کنارهگیری کرده است. این اتفاق نهتنها ناتوانی کافی در مدیریت روابط با پیشکسوتان را نشان میدهد، بلکه بار دیگر ضعف برنامهریزی و ناهماهنگی در تصمیمگیریهای او را برجسته میکند. این حرکت، بیش از پیش به این شائبه دامن زده که حضور پیشکسوتان در باشگاه، صرفاً نمایشی برای انحراف افکار عمومی از مشکلات مدیریتی بوده است.
پیشکسوتان؛ قربانی یا مقصر؟
اگرچه کافی به دلیل عملکرد ضعیفش آماج انتقادات است، اما نمیتوان نقش پیشکسوتان را در این ماجرا نادیده گرفت. افرادی چون ایرج کهندل و رضا یوسفآبادی، که از سرمایههای ورزشی و اجتماعی کرمان هستند، با پذیرش همکاری با مدیریتی که کارنامهای پر از ناکامی دارد، به نوعی اعتبار و جایگاه خود را به خطر انداختهاند. این پیشکسوتان، که سالها با تلاش و افتخارآفرینی برای ورزش کرمان شناخته شدهاند، با ورود به بازیهای نمایشی کافی، به جای حفظ استقلال و شخصیت حرفهای خود، به بخشی از سناریوی شکستخورده او تبدیل شدهاند.
ایرج کهندل، با کنارهگیری خود، شاید به این نتیجه رسیده که ادامه همکاری با چنین مدیریتی، نهتنها سودی برای او و باشگاه ندارد، بلکه به اعتبار شخصیاش نیز لطمه میزند. اما پرسش اینجاست: چرا پیشکسوتانی با چنین تجربه و جایگاهی، از ابتدا با مدیریتی که سابقهای پر از حاشیه و ناکامی دارد، همکاری میکنند؟ آیا این تصمیم ناشی از دلسوزی برای تیم است یا نتیجه وسوسههای مالی و جایگاههای مدیریتی؟
راهکار چیست؟
باشگاه مس کرمان، که روزگاری یکی از قطبهای فوتبال ایران بود، حالا بیش از هر زمان دیگری به اصلاحات ساختاری نیاز دارد. هواداران و کارشناسان خواستار تمرکز بر شایستهسالاری، تقویت زیرساختها و توجه به استعدادهای بومی هستند. پیشکسوتان، به جای ایفای نقش در نمایشهای مدیریتی، میتوانند با حفظ استقلال خود و ارائه مشاورههای حرفهای، به احیای این باشگاه کمک کنند. اما این امر مستلزم آن است که آنها ابتدا از همکاری با مدیرانی چون کافی که کارنامهای ضعیف دارند، خودداری کنند و به جای تبدیل شدن به سپر بلا یا ابزار نمایش، نقش نظارتی و مشورتی را برعهده گیرند.
در پایان، قهر ایرج کهندل شاید هشداری باشد به دیگر پیشکسوتان که همکاری با مدیریتی ناکارآمد، نهتنها کمکی به حل مشکلات نمیکند، بلکه میتواند به قیمت از دست رفتن اعتبارشان تمام شود. مس کرمان برای بازگشت به روزهای اوج، به جای نمایشهای تکراری، به مدیریت کارآمد، برنامهریزی دقیق و احترام به سرمایههای انسانی خود نیاز دارد.
نظرات