آقایان این آمد و شدها از بهر چیست!؟

بومی گرایی منسوخ شده ولی...

آقایان این آمد و شدها از بهر چیست!؟

وقتی استوری‌ها را می‌بینیم که فوتبالی‌ها از حضور بی سود فعالان فوتبال غیرکرمانی به ستوه آمده‌‌اند، باید یک تغییر و تحول کلید زده شود؛ در تصمیمات مدیران و سیاست بهتر فوتبال کرمان برای آینده‌.

به گزارش کرمان ساکر، همین الان اگر مس کرمان بخواهد به لیگ برتر صعود کند، در خوشبینانه‌ترین حالت آیا می‌تواند دوجین بازیکن کرمانی برای پر کردن ترکیبش استفاده کند؟ یا حتی مس رفسنجان. گل گهر نشان داد که واقعا نمی‌شود و انصافا خیلی هم توقع زیادی است اگر یک تیم در سطح حرفه‌ای فقط از بازیکن بومی استفاده کند و دروازه ورود به بازیکنان غیربومی را ببندد اما استفاده کردن از پرورش یافته‌های یک منطقه هم نباید به قهقرا برود. استفاده از لفظ بومی گرایی منسوخ شده؛ مثلا اگر یک مدیر یا مربی برای یک تغییر و تحول بیاید و بگوید می‌خواهیم فقط بومی گرایی کنیم، نباید به آینده آن تیم زیاد امیدوار باشیم؛ مگر اینکه یک شهر خیلی پشتش محکم باشد و برای شروع ساخت و ساز مشکلی نداشته باشد تا بتواند رفته رفته برنامه‌هایش را پیاده کند. برنامه بومی گرایی برای درآمدزایی و اهداف مفید عالی است اما نمی‌شود باشگاهی را مجبور کرد که حتما لفظ بومی گرایی را در سراسر مصاحبه‌هایش به کار ببرد.

اما تردیدی هم وجود ندارد که باشگاه‌ها باید برای آینده نگری هم که شده، به فوتبال پایه توجه کنند. به دور و بر خود توجه کنند. خیلی بی سلیقگی است که بتوانی از نزدیکی استفاده کنی ولی بروی از دور دست‌ها کسانی را بیاوری که متاسفانه قسمت بد ماجرا را رقم می‌زنند و هیچ سودی نمی‌رسانند. ضررها هم که در فوتبال ایران کم نیستند. همینطور در فوتبال کرمان که خوشبختانه به حدی غنی است که می‌تواند فضا را برای خودی‌ها فراهم کند اما اصرار به غریبه پرستی روی پیشانی این منطقه حک شده! چند سال است که همه می‌گویند اما کسی توجه نمی‌کند و در آخر هم یک مسئله مهم به راحتی فراموش می‌شود. وقتی هم ساعت را نگاه می‌کنی، می‌بینی که چقدر زمان از دست رفته و اگر زودتر تصمیم بهتر را می‌گرفتی، چقدر دستت جلوتر بود؛ بگذارید داستان را تعریف کنیم.

گل‌گهر به فوتبال ایران بیشتر از فوتبال کرمان خدمت می‌کند!

یک معدن؛ یک الماس در دل کویر که بسیاری از جوانان سیرجانی را مشغول به کار کرده و یک سالی هم می‌شود که تب فوتبال در بالاترین حد را دوباره در کرمان بالا برده است. گل‌گهر در این یک سال خیلی چیز‌ها را نشان داده است. اینکه دوست دارد حرفه‌ای رفتار کند و یک چهره جدید و متفاوت و البته پولدار در فوتبال ایران باشد. نیم فصل که مشخص شد گل گهر اصلا نمی‌خواهد خیلی زود این چهره را خراب کند و به جان بازار افتاد و پول خرج کرد تا بماند. با مبلغی نجومی رضایت احمد زنده روح یکی از ستاره‌های لیگ برتر در نیم فصل اول را گرفت تا حداقل از حیث توجه به ستاره‌های بومی نمره بدی نگیرد. اینطور به نظر می‌رسد که اگر این تیم می‌توانست تردید سقوط برای دیگر بازیکنان بومی و همینطور مشکل رضایت باشگاه‌های آن‌ها را برطرف کند، شمار بازیکنان کرمانی و در واقع ستاره‌های کرمانی لیگ برتر را در تیمش بیشتر از قبل کند اما به هر حال خیلی هم نمی‌شود به گل‌گهر بابت عدم جذب بازیکنان غیربومی خرده گرفت. اما بی تردید خرده‌ای که باید به سیاست‌‌های این باشگاه گرفت، توجه بیش از حد به غیربومی‌هاست. یک نگاه مختصر به تیم‌های پایه گل گهر مشخص می‌کند که چقدر غیرکرمانی پرستی در پایه‌ها وجود دارد؛ حتی گفته می‌شود در سیرجان به بازیکنانی که از کرمان برای تست به تیم‌های پایه سفر کردند بی محلی شد و ظاهرا سیرجانی‌ها می‌خواهند محدوده خود را بیشتر کنند و اینکه برای تیم فوتبال بزرگسالان هم لیگ برتر مهم بود؛ جذب بازیکنان با کیفیت مهم بود تا بتواند از شر سقوط خلاص شود. در ماجرای ویلموتس قانع نشدیم و فهمیدیم که گل گهر دوست دارد محدوده‌اش را خیلی بالاتر ببرد...!

حتی در لیگ یک هم توقعی نیست

مس کرمان، مس رفسنجان و آرمان گهر می‌توانند یک مقدار کمتر از گل گهر روی بومی گرایی نکردن خود اصرار کنند. این فوتبال حرفه‌ای در سطحی که امتیازات و جایگاه مهم است، به باکیفیت‌های غیربومی نیاز دارد و اگر مس کرمان و مس رفسنجان امسال برای خود هدفی جز صعود نداشتند، نباید بابت توجه بیش از حد به غیربومی‌ها سرزنش شوند. اگرچه گاهی بابت توجه به بازیکنان کرمانی بی انصافی شد و در همین مس کرمان بودند بازیکنانی که بتوانند در ترکیب قرار بگیرند یا جای همین جوانان غیربومی را بگیرند، اما برای صعود و بازگشت به اوج سکوت شد...! وگرنه بی انصافی زیاد بود. اگرچه در بحث پایه‌ها مس کرمان مثل همیشه عمده توجه خود را به بومی‌ها معطوف کرد که امسال نتایج بهتر از قبل بود. با کمی هم چاشنی تابوشکنی از نظر حضور بازیکنان غیرکرمانی در فوتبال پایه.

مس رفسنجان اگر بابت جذب سجاد حیدری و حاشیه‌هایش نفی نمی‌شد یا کریم زاده را در سربازی نمی‌دید، تا همین حد و حدود به بازیکنان کرمانی و به عبارتی بهتر رفسنجانی توجه می‌کرد. با این حال باید لوح تقدیر را به قاسم شهبا داد که مثل زمان حضورش در گل گهر گاهی به بازیکنان سیرجانی و کرمانی اعتماد کرد و البته پاسخ مثبتی هم دریافت کرد. اما اگر روزی آرمان گهر بخواهد برای صعود به لیگ برتر رقابت کند، آیا باز هم شهبا قادر خواهد بود از حضور بازیکنان پر شمار بومی استفاده کند؟

مس نوین برای باشگاه مس جایگزین مس سرچشمه و مس رفسنجان

در گذشته فرقی نداشت بازیکن بومی باشد یا غیربومی؛ اما برای مس کرمان بازیکنان خوبی از مس رفسنجان و مس سرچشمه کادو پیچ می‌شد و در قالب یک بازیکن مفید در ترکیب قرار می‌گرفت. مثل شجاع خلیل زاده، قاسم دهنوی و احمد حسن زاده که هر سه بازیکن بعدها ملی پوش شدند. در واقع مس رفسنجان و مس سرچشمه به کارخانه بازیکن سازی و تزریق آن‌ها به مس کرمان تبدیل شده بودند و همه چیز روی روال بود. مس از تیم‌های پایه به خصوص در زمان حضور مربیان خارجی، بازیکن به بزرگسالان تزریق می‌کرد و کوچکترین تعارفی را هم از سوی تیم‌های دیگر استان پس نمی‌زد. اما این داستان ابتدا با انحلال مس سرچشمه و سپس با ادعای سهم خواهی مس رفسنجان از فوتبال و بودجه، کمرنگ و حالا هم تقریبا از بین رفته است. چند سال است که ستاره‌ای از مس که قبلا در دیگر تیم‌های استان بازی کرده باشد معرفی نشده و هرچه که بوده، از تیم‌های پایه رشد کرده است. حالا اما مس کرمان می‌تواند برای خودش چنین سور و ساتی راه بیاندازد و مس نوین کاملا در دسترس است. یک تیم در لیگ دو که همین امسال هیچ بازیکنی از محدوده خارج از استان جذب نکرد و بر طبق هدفی که باشگاه مس ابتدای فصل روی دوش این تیم گذاشته بود، عمل کرد و چند بازیکن این تیم بدون تردید شایستگی حضور در مس کرمان و حتی دیگر تیم‌های استان را دارند. مس نوین هر سال زیر تیغ زمزمه‌های فروش امتیاز می‌گیرد و همین امسال هم صحبت از فروش امتیازش به مشیز شنیده می‌شود اما مطمئنا باشگاه مس به اندازه‌ای باهوش خواهد بود که این تیم لیگ دویی را که می‌تواند پل ارتباطی تیم‌های پایه و تیم اصلی باشد را از ردیف تیم‌های خود حذف نکند. تیمی که البته نیاز به حمایت‌های بیشتری هم دارد و کاملا قادر خواهد بود جایگزین مس رفسنجان و مس سرچشمه باشد.

استوری علیه ضرر رسان‌ها؛ در بم چه خبر است؟!

فوتبال شرق استان کرمان همیشه منبع استعداد بوده و هست. کافی است یک نگاه مختصر به پا به توپ‌های این منطقه داشته باشیم تا متوجه شویم منبعی سود رسان در اختیار فوتبال استان است اما یک جای کار می‌لنگد. برند بم، فوتبال بانوان است و برای خودش فعالیت دارد و مرضیه جعفری اجازه دخالت آقایان را در کارش نمی‌دهد؛ چون می‌ترسد بقیه بیایند و کار را خراب کنند. او می‌بیند که در بخش آقایان شهرداری بم چه اتفاقاتی رخ می‌دهد و به تازگی هم استوری‌هایی منتشر می‌شود که همه را مبهوت کرده است. به صورت جدی باید به اتفاقات این منطقه ورود کرد که چرا بازیکنان بمی کمپینی برای حذف برخی اشخاص به راه انداخته‌اند و خواهان خانه تکانی در نگرش فوتبال شرق استان هستند. مگر این منطقه مربی و بازیکن ندارد که با وعده اسپانسر از سوی فلان مربی، هیجان زده می‌شوید و با او قرارداد امضا می‌کنید؟! سیاوش اکبرپور و اردشیر البندی چه سودی به فوتبال رساندند که بازیکن یا مربی بومی نتوانسته؟! لطفا استعدادهای این منطقه را نابود نکنید. قراردادهای عجیب و پر حرف و حدیث در بم یکی از معضلاتی است که در این دو سه سال وجود داشته و حالا هم فریاد اعتراض‌ها را بیشتر به گوش می‌رساند. بازیکنان بی کیفیت با وعده‌های اسپانسری مربیان غیربومی به بم آمدند و بدون اینکه سودی به بم برسانند، راه خود را به سمت دیگری کج کردند. بم می‌تواند یکی از عناصر مهم در چرخه ستاره سازی فوتبال استان باشد در صورتی که دیگر استوری نبینیم.

مس شهربابک؛ این سکوت جای سوال دارد

اگر متوجه شدید در شهربابک چه خبر است لطفا به ما هم بگویید! یک تیم پولدار در لیگ دو که رویای لیگ یک دارد اما خرید امتیاز برای دومین فصل متوالی خیلی مسخره بود! باز هم جای شکرش باقی است که حضور بازیکنان غیربومی در این فصل ثمر بیشتری داشت؛ در سکوت محض که اصلا متوجه نشدیم در ابتدای فصل چه کسی آمد و در نیم فصل چه کسی رفت! تیمی که همه مربیان لیگ دویی می‌گویند پتانسیل صعود دارد چون امکانات بسیار خوبی دارد. تیمی که با پرواز به بهترین هتل‌های شهرهای دیگر می‌رفت و کم و کسری نداشت اما تا به اینجای فصل نتیجه‌ای گرفته که مس نوین با نصف بودجه و امکانات محدودتر گرفته؛ حتی مس نوین بهتر هم کار کرده. شهربابک سابقه زیادی ندارد اما در فوتبال پایه عملکرد خوبی داشته؛ پس می‌تواند چراغ راهش را خودش به دست بگیرد و با مبالغ گزاف و بیهوده دست به دامان غیربومی‌‌های بی کیفیت نشود.

برای استان کرمان که یک استان غنی و صنعتی است، باید یک سیاست بهتر تعریف کرد. نباید چند سال دیگر که کلی زمان از دست رفته، دوباره این داستان تعریف شود. هیات فوتبال استان نقش کلیدی دارد و بهتر است در بحث بومی گراییِ باکیفیت پیشقدم شود و با ورود به مسائلی که پشت پرده جریان دارد، آینده فوتبال استان را تغییر بدهد. تغییری سودمند که البته نیاز به فعالیت صحیح مدارس فوتبال هم دارد تا یک چرخه جذاب در سال‌های آینده به ثمر بنشیند و همه از سفره معادن استان سود ببرند. معادنی که اینقدر بازیکن دارد تا همه جوره کفاف فوتبال این استان را بدهد.

نظرات

نظر دهید